توسل ملائکه به امام حسین(ع) پس از ولادتش:
تا حال شنیده اید که هیچ یک از انبیا و اوصیا(ع) حین ولادتش سبب نجات و شفاعت شود، اول برای «دردائیل» چونکه دردائیل ملک، برایش شانزده هزار پر بود و میانه ی هر پری تا پر دیگر به قدر مسافت میان زمین و آسمان راه بود. یک روزی در قلبش یک چیزی خطور کرد که منافی عظمت و جلال الهی بود. به مجرد این خیال، خداوند عالم شانزده هزار پر هم بر شانزده هزار پرش افزود که جمعاً شد سی و دو هزار پر. میان پری تا پر دیگر به قدر میان آسمان و زمین مسافت بود. بعد امرش فرمود: طیران کن. پانصد سال از سالهای الهیه که هر سالی هزار سال دنیویه است طیران کرد، به یک قائمه از قوائم عرش خداوند عالم نرسید. خداوند فرمود: «عد إلی مکانک فإنی عظیم فوق عظیم و لیس فوقی شیء و لا أصف بمکان»:بر گرد به مکان خودت ای دردائیل. من بزرگم، بزرگتر از هر بزرگی و بالاتر از من چیزی نیست، دردائیل! من موصوف به مکان نمی شوم، یعنی مکان مخلوق من است.
به واسطه ی آن خطورش، خداوند عالم بر او غضب کرد. «فسلبه اللّه تعالی أجنحته و مقامه من صفوف الملائکه»: پرهایش را و مقامش را از صفوف ملائکه بگرفت.
و چون این مظلوم متولد شد، انقلاب در تمامی سماوات پیدا شد.تفصیلی دارد. از جمله وحی شد به جبرئیل که با هزار قبیل از ملائکه- که هر قبیلی هزار هزار ملک است- با اسبهای آسمانی قوی مسرج ملجم که بر آن قبه های در و یاقوت بوده است و به همراهشان ملائکه ای بودند که آنها را ربانیون می گفتند و در دستشان طبقهایی از نور بوده است، نازل شوند برای تسمیه ی سید الشهداء و تعزیت پیغمبر خدا و گفتن حکایت کربلا.با این هیئت به دردائیل گذشتند. دردائیل گفت: یا جبرائیل! ما لهذه اللیله فی السماء؟! هل قامت القیامه علی أهل الدنیا؟ قال: لا؛ ولکن ولد لمحمد(ص) مولود فی دارالدنیا. و قد بعثنی اللّه تعالی لأهنئه بمولوده.
دردائیل کرامت آن مولود را دانست که چقدر است. جبرئیل را قسم داد که از پیغمبر بخواهد به حق آن مولود، که خداوند پرهایش و مقامش را به او برگرداند. جبرئیل آمد تهنیت و تعزیت را گفت، حکایت مصیبت سید الشهداء(ع) را گفت. بعد عرض دردائیل را به خدمت حضرت پیغمبر(ص) رساند. حضرت فرمود: بیاورید حسینم را، آوردند. «و هم ملفوف فی خرق من صوف» حضرت را در یک پارچه پشم پیچیده بودند. قنداق را به طرف آسمان بلند کرد و عرض نمود:
اللهم بحق هذا المولود علیک، لا بل بحقک علیه و علی جده محمد و إبراهیم و إسماعیل و أسحاق و یعقوب، إن کان للحسین بن علی و ابن فاطمه قدرعندک، فارض عن دردائیل و رد علیه أجنحته و مقامه من صفوف الملائکه.
باری: دردائیل را خدمت آن مولود نیاوردند، ولی خداوند بخاطر حسین(ع)، از او گذشت، بالش و مقامش را به او مرحمت کرد.
مرسی به خاطر مطلب خوب
منبعشم بگو ممنون